موسیقی زنان ناشنیده

در میان همه حوزه‌هایی که جهان زنانه را تشکیل می‌دهد،به موسیقی ساخته زنان می‌رسیم:نداهایی ناشنیده مانده‌اند،نداهایی از سر شادی،شکایت،آسوده دلی،خشم و...
موسیقیدانان زن آن عده‌ای هستند که خاموش نمانده‌اند،بلکه به صدای خود طنین بخشیده‌اند،ضرب اهنگ‌هایی ایجاد کرده‌اند و با آلات موسیقی،اصواتی ساخته‌اند که نمی‌توان آنها را ناشنیده گرفت.شاید برخی زنان موسیقی را به عمد به عنوان ابزاری بیانی به کار بسته‌اند،زیرا موسیقی مرزهای زبان مرد محور مارا زیر پا می‌گذارد.شاید موسیقی بهتر از آنچه از کلام برمی‌اید،قادر به انتقال دادن بلاواسطه احساسات است
.
موسیقی زنانه بی‌تاثیر نیز نبوده است.طنین موسیقی،به گوش می‌آید.تصنیف موسیقی نیز فقط به معنای تولید اصوات عاری از زمان نیست.موسیقی همواره پیوندی با فرهنگ داشته و فقط در چهاچوب فضای اجتماعی که در آن قرار دارد به شکل یک کل قابل درک است.به این ترتیب،موسیقی که گوش‌های ما می‌شنوند،همواره موسیقی است که در نظام پدر سالارانه پدید آمده است.حتی آسمانی‌ترین نواها نیز به دست انسان‌هایی پدیدار شده‌اند که تحت تاثیر ساختارهای اجتماعی بوده‌اند که در آن می‌زسته‌اند
.
هر زمانه و فرهنگی شیوه‌های بیان موسیقایی خاص خودش را دارد:کتاب محمد عتیق درباره زنان الهیات شناس و موسیقیدان،از زنان آوازه خوان حرفه‌ای و زنانی حکایت می‌کند که ترانه‌های شکوه آمیز یا فاتحانه سر می‌دهند.چرا فقط ترانه مشهور میریام نیست که شاهدی بر زنان موسیقی سرا در اسراییل کهن به شمار می‌آید و جنبه سیاسی موسیقی را بر ما آشکار می‌کند
.
در قرون وسطی با ویژگی مسیحی آن،زنانی که موسیقی پرداز بودند،گوش شنوایی نمی‌یافتند. فردی مانند هلیده گاردفون بینگن یک استثنا محسوب می‌شد.در همه فرهنگ‌ها ما شاهد آن هستیم که موسیقی در آیین‌های دینی بسترهای خاص یافته است
.
محروم ساختن زنان از موسیقی کلیسایی بخشی از تحقیر زنان از جنبه تبلیغات دینی بود.از این روست که ارگ کلیسایی که در آیین عبادی مسیحی بیشترین کاربرد را دارد،ابزاری در سیطره مردان به شمار می‌رفت.زنان ارگ نواز تازه بعدها آهسته آهسته راه خود را به درون موسیقی کلیسایی و کلاسیک گشودند

در کارگا‌های طبل نوازی کریستینه برایت باخ،از مادران روحانی،به زنان این امکان داده شد که در فضای روحانی به موسیقی بپردازند.کوبیدن بر طبل تاثیری درمانی داشت:مردم صدای زنان را می‌شنیدند و فضای با صدای آنان پر ‌می‌شد.اما آیا به کار بستن قوای درمانگر صدا نیز که قدیمی‌ترین آلت موسیقی بشر است،به گونه‌ای درمانی عمل می‌شود.زنان در جلسات درمانی کارین وینن با خواندن ترانه‌های دسته جمعی،قابلیت پیوند دهنده موسیقی را تجربه و تاثیر درمان بخش به اصطلاح((ترانه‌های قدرت))را احساس می‌کنند
.
تصنفات هلنه لیمبان،متولد۱۷۹۷،تقریبآ ناشنیده می‌مانند.کاملیا دسوزا،موسیقیدان که خود نوازنده ویلن سل نیز هست،به دنبال ردپای این هنرمند زن بوده است که تصنیفات وی ترکیب‌آوایی فوق‌آلعاده‌ای را نشان می‌دهند.اما زنان دز تاریخ موسیقی مغرب زمین،فقط به عنوان شخصیت‌هایی موسیقی پرداز ظاهر نمی‌شوند.آنان در اداره سالن‌های موسیقی موسوم به تالارهای موسیقی جهان در قرن ۱۸و۱۹ فعالانه شرکت می‌جستند.بسیاری از این تالارها برخاسته از اندیشه‌های برابر خواهی از سوی زنان بودند و آگاهانه خود را در گسترده‌ای مجزا از جهان استیلا یافته مردان قرار می‌دادند.با این حال امروزه فقط زنان مصنفی که تحت حمایت از تالارها بوده و از این راه محبوبیت یاقته‌اند،به شهرت رسیده‌اند.از زنان دارای استعدادهای موسیقی نقش الهه گان هنر و موسیقی را برای مردان مصنف ایفا می‌کردند و الهام بخش آنان بودند
.
در بررسی موسیقی زنانه این نکته را نیز می‌یابیم که زنان در عرصه بازار فروش موسیقی نیز پیشرفت‌هایی داشته‌اند
.

نوشته:رافایلا اویلبرگ
Rafaela Eulberg
ترجمه:پریسا رضایی


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد